بیتابیتا، تا این لحظه: 11 سال و 5 ماه و 9 روز سن داره

بیتای زندگی مامانی و بابایی

حیاط باباجون(بابای بابایی)

عروسک من پارسال اردیبهشت ماه شما که تو دل من بودی تو حیاط باباجونینا یه حوض درست کردیم.من و بابایی همیشه حوضو که نگاه میمردیم ناخوداگاه یاد تو میفتادیم و میگفتیم ایشالله سال دیگه تابستون نی نی ما با این حوض کوچولو اب بازی میکنه و دستاشو میزنه تو اب و ذوق میکنه.والان باورم نمیشه 1 سال گذشت و روز 5 شنبه 92/3/3 وقتی بخاطر برگشتن باباجونینا از کربلا اونجا جمع بودیم آرزویی که میکردیم به چشم دیدیم.خدایا هزار بار شکر که مارو لایق این فرشته کوچولو دونستی.از اونجایی که آبو خیلی خیلی دوست داری کلی ذوق میکردی بعد چند بار تمرین یاد گرفتی دستاتو بزنی به اب و رویای من و بابایی رو به واقعیت تبدیل کردی.عزیزم من و بابایی عاشقانع دوست داریم و تورو لایق بهتری...
5 خرداد 1392

گالری عکس بیتا

عزیزم میخوام از عکسای خوبت جدا کنم و به ترتیب اینجا بذارم..... دوست دارم.مامانی عاشقته دردونه ی من دو ساعتگ از تولدت میگذره 15 سا عت از تولدت گذشته 4 روزگی تو دستگاه 10 روزگیت 1 ماهگیت 2 ماهگیت 3 ماهگیت 4 ماهگیت 5 ماهگیت   ...
4 خرداد 1392

لالایی یام یادت نره

عزیزکم روز پدر نزدیکه...تو خیلی بابای مهربونی داری که عاشقته و همه دلخوشیش با این همه مشکلات تویی.دلم میخواد و آرزو میکنم وقتی بزرگ شدی دختری باشی که بابایی دوست داره تا خستگی همه مشکلات از تنش دربیاد.بابایی خیلی خیلی عاشقته.هیچوقت ناراختش نکن.امسال اولین روز پدریه که کنار بابایی هستی و من یقین دارم تو بهترین هدیه از طرف خدا واسش هستی... من این ترانه رو خیلی دوست دارم.بیا تقدیمش کنیم به بابایی.....              دخترم بزرگ شدی لالایی هام یادت نره چقدر برات قصه بگم دوباره خوابت ببره چقدر نوازشت کنم تا تو به باور برسی این دوتا دستای منه تو اون روزای بی کسی وقتی ...
1 خرداد 1392